شب یلدا
مقدمه
شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکرهٔ شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند. این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود.
واژهٔ «یلدا» ریشهٔ سریانی دارد و بهمعنای «ولادت» و «تولد» است. منظور از تولد، ولادت خورشید (مهر/میترا) است. رومیان آن را ناتالیس آنایکتوس یعنی روز تولد مهر شکستناپذیر مینامند.ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانستهاست.
چلّه ، دو موقعیت گاهشمارانه در طول یک سال خورشیدی با کارکردهای فرهنگ عامه، یکی در آغاز تابستان (تیرماه) و دیگری در آغاز زمستان (دی ماه)، هریک متشکل از دو بخش بزرگ (چهل روز) و کوچک (بیست روز). واژه چلّه برگرفته از چهل (معین، ذیل واژه) و مخفف «چهله» و صرفآ نشاندهنده گذشت یک دوره زمانی معین (و نه الزامآ چهل روزه) است.
شب یلدا در مازندران
مراسم چله شو ( شبِ چله ) یا شب چله ( شب یلدا ) در آخرین شب آذر ماه برگزار می شود. در گذشته ، در این شب مانند « تیرماه سیزه شو ( سیزدهم تیرماه تبری = برابر با دوازدهم آبان ) شیرینی های محلی « پشت زیک = شیرینی کنجد » ، « ماکِلمه = شیرینی برنجک » - غیر از پیس گنده ( آمیزه ای از آرد برنج ، گردو و شکر که ویژه ی جشن تیر ماه سیزّه بود) - آماده می شد.
آن شب نیز شام برنج با گوشت خروس بود ، اما در سال های پسین ، اردک ، غاز، بوقلمون ، ماهی ( به ویژه ماهی سفید شکم پهلو ) به آن اضافه شد.
میوه های فصل ، انواع تنقلات ، بویژه هندوانه ، انار، خربزه تا این شب نگه داری می شد و سفره ی چله شو را رنگین می کرد و اکنون نیز بر سر سفره ها دیده می شود.
در گذشته هندوانه و خربزه را در اتاق مهمانی یا « کرتلار » = بهار خواب و یا در انباری – که خنک تر بود - به اصطلاح « بنده » می کردند ؛ یعنی ، آنها را با بندی به سقف آویزان می کردند تا سالم باقی بماند.
بنده کردن به ویژه هندوانه رسمی معمول بود که از تابستان - هنگام رسیدن هندوانه - آغاز می شد. ( در تابستان برای سرد شدن هندوانه آن را ساعت ها با ریسمان و بندک داخل چاه نگه می داشتند. )
در چله شو – که معمولاً جشنی خانوادگی بود و هست – دور هم گرد می آمدند و به خواندن امیری یا تبری ، شعر و فال حافظ می پرداختند.
خانواده های فامیل این شب را تا صبح به هم می رساندند و بر این باور بودند که هر کس در این شب بخوابد، در آن سال روزی و درآمدش کم می شود. هم چنین باور داشتند که در این شب آب ها یک لحظه از حرکت و جریان باز می ایستد و ساکن می شود.
نام دیگر این شب چله ، شب یلدا است. درباره ی واژه ی شب یلدا، لغت نامه ی دهخدا می نویسد : « یلدا لغت سریانی است به معنی میلاد عربی و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق می کرده اند از این رو بدین نام نامیده اند.
باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح « نوئل » که در بیست و پنج دسامبر تثبیت شده ، طبق تحقیق محققان در اصل ، جشنِ ظهورِ میترا ( مهر ) بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسا قرار دادند » .
اکنون این جشن به گونه ی جشن خانوادگی ، همچنان برگزار می شود. نشستن فامیلان گرد هم و در پسینِ این سال ها ، دوستان در این شب به جشنی متناسب با فضا و فرهنگ امروزه تبدیل شده است.
از عناصر باقی مانده از دوران گذشته ، فالِ حافظ است که همچنان باقی مانده است. البته سابقه ی این جشن به هزاران سال و به روزگاری که آیینِ مهر رواج داشت بر می گردد و طبعاً خواندن شعرِ حافظ و فال گرفتن رسمی به نسبت متأخر است .
« یلدا و مراسمی که در نخستین شب زمستان و بلندترین شب سال بر پا می کنند ، سابقه ای دراز داشته ، مربوط می شود به ایزد مهر ... این رسوم ویژه ی آریایی هاست و به خصوص پیروان آیین مهر، هزاران سال است آن را در ایران زمین بر پای می دارند.
شب یلدا ، شب زایش و تولد مهر است که به یادگار آن جشن برگزار می شد. ریشه ی این باور و اعتقاد بر می گردد به گاه شماری و اندیشه هایی که ایرانیان مهری دین از آن داشتند .... مردم عهود دور و گذشته ، که پایه ی زندگی شان بر کشاورزی- چوپانی قرار داشت و در طول سال ، با سپری شدن فصول و تضادهای طبیغی خوی داشتند ، بر اثر تجربه و گذشتِ زمان با گردش خورشید و تغییر فصول و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت حرکت و قرار ستارگان آشنایی یافته ، کارها و فعالیت ها شان را بر اثر آن تنظیم می کردند ».
« چلّه شو » آغاز چله ی بزرگ است؛ چله ی بزرگ ( گت چله Gat-e-celle ) از یکم دی تا دهم بهمن است و چله ی کوچک ( خُرد چلّه ، پیرزنا چله ، پیرزناکش = چله ی پیرزن ، پیرزن کش ) از دهم بهمن تا آخر بهمن ماه ادامه دارد.
ضرب المثلی مازندرانی می گوید : بزک نمیر بهاره/ بهار اینه ، گته چتی نمیرم شروینه ما/ شهر بنو ما دنباله/ دنبال اینه : Bezek namir bahare / bahar ine, gete ceti namiram sarvin-e ma/ sar benu ma denbale/ denbal ina: ( بزک نمیر بهاره / بهار می آید ، گفت چگونه نمیرم که ماه شهریور ( = برابر با دی ماه ) دنباله / به دنبال می آید ) .
اما باور مردم منطقه بر این است که چله ی کوچک ( از دهم بهمن تا یکم اسفند ، هر چند برخی چله ی کوچک را از دهم بهمن تا بیستم اسفند می دانند ) از چله ی بزرگ سردتر است؛ به همین دلیل آن را چله ی پیرزن کش ( بخاطر افزونی سرما ) می نامند.
خرد چله ( چله ی کوچک ) در «میر ماه » مازندرانی ( = برابر با بهمن ماه ) قرار دارد ، روز شانزدهم آن را – که « مهر روز » نام دارد – « هشت هشت » می گویند . در این ماه سرما هر چه بیشتر افزونی می گیرد.
« پس اول دی ، به مناسبت آن که تجدید حیات مهر یا خورشید است به نام یلدا ، یعنی « تولد » مشهور شده و جشن گرفته می شده است . اما آغاز دی ماه جشن بزرگ دیگری نیز بود ، [ که ] هرگاه نام روز و نام ماه با هم تلاقی و برخورد می کرد ، آن روز را جشن می گرفتند . دَزوَ Dazva در اوستا به معنی آفریدگار و خداوند و دَدو Dadu در پهلوی نیز شکل تغییر یافته ی همین واژه است.
ماه دی ( دی نیز شکل فارسی جدید دَدوی پهلوی است ) نیز نخستین روزش به نام آفریدگار نامزد است ، پس جشنی بوده ... [ بدین مناسبت ] در روزگار گذشته این روز را « خور روز » یعنی روز خورشید نیز می گفتند و بعدآً به خرم روز موسوم گشت که جشنی از جشن های ایران کهن بود .
این ها همه دلالت بر تقدس و ارج و بزرگی این روز دارد که روزِ خورشید است ، روز تولد خورشیدِ شکست ناپذیر است.
ابوریحان می گوید : « دی ماه و آن را خور ماه نیز می گویند . نخستین روز آن خرم روز ( = خُرَه روز ) است و این روز و این ماه هر دو به خدای بزرگ است... ».
در حقیقت جشن زادن خورشید ( مهر ، میترا ) جشن پیروزی این عنصر رهایی بخش از اهریمن سیاهی بود که با آغاز دراز شدن روز از تاریکی شب کاسته می شد.
« هنگامی که آیین مهر از ایران در جهان متمدنِ کهن منتشر شد ، در روم و بسیاری از کشورهای اروپایی ، به همین جهت روز بیست و یکم دسامبر را که برابر با اول دی ماه بود ، هنگامی که آیین مهر همگانی شده بود ، به عنوان روز تولد مهر یا میترای شکست ناپذیر جشن می گرفتند . اما در سده ی چهارم میلادی بر اثر اشتباهاتی که در کبیسه روی داد ، تولد مهر نجات بخش ، یا مسیحای منجی – در بیست و پنجم دسامبر واقع شد و از آن پس تثبیت شد .
تا آن زمان تولد عیسای مسیح در ششم ژانویه جشن گرفته می شد. اما دین اغلب رومیان و اغلب کشورهای متمدن اروپا ، آیین مهر و میترا بود. اما هنگامی که کم کم مسیحیت در روم با فشار و ارعاب جا باز کرد ، متولیان کلیسا چون نتوانستند با بر انداختن جشن تولد میترا در بیست و پنجم دسامبر غلبه کنند ، همان روز را زایش عیسای مسیح اعلام کردند که تا این زمان باقی مانده » .
تأثیر مهر بر فرهنگ و آیین اروپایی به سده ی نخست پیش از میلاد بر می گردد که رومی ها آیین مهر پرستی را در « سراسر قاره ی اروپا ، بخش غربی و شمال آفریقا و آسیای صغیر -کناره های دریای سیاه - » منتشر کردند .
« پنج سده ی تمام این آیین بخش مهمی از آسیا ، اروپا و شمال آفریقا را به زیر نفوذ خود کشانید . در سده ی چهارم میلادی بود که در روم امپراتور کنستانتین دین مسیح را پذیرفت .
از این تاریخ کوششی فوق العاده به عمل آمد تا دین مسیح را جایگزین آیین مهر کنند. اما چون نتوانستند پیش از هشتاد درصد از اصول و شعایر و آدابِ مهری را مُهر مسیحیت زدند . روز 25 دسامبر که تولد مسیح است ، در واقع روز تولد مهر و خورشید تابان می باشد. چنان که اثر این تقارن در آلمانی به شکل sonntang و در انگلیسی sonday روز خورشید باقی مانده است » .
مهر یا میترا یکی از بزرگ ترین ایزدان ایرانی و هندی بود « که در هزار و چهارصد سال پیش از میلاد ، یادش در سنگ نوشته ای آمده . در اوستا سرودی زیبا و بلند به وی منسوب است و در آثار کهن سانسکریت ، به ویژه وِداها و کهن ترین جزء آن ریگ ودا rigveda به اهمیت مقامش اشاره شده .
بی گمان جشنی ویژه ی این ایزد بزرگ زرتشتی و پروردگارِ جالب توجه هند و ایرانی و قوم آریایی در سال وجود داشت » .
نظامی گنجوی سی لحن باربد را در منظومه ی خسرو شیرین آورده که لحن بیست ویکم آن مهرگانی نام دارد. این سی لحن بدین قرار است : 1- گنج باد آورد 2- گنج گاو 3- گنج سوخته 4- شادِروان ، مروارید 5- تخت طاقدیس 6- ناقوسی 7- اورنگی 8- حقه ی کاووس 9- ماه بر کوهان 10- مشک دانه 11- آرایش خورشید 12- نیمروز 13- سبز در سبز 14- قفل رومی 15- سَروِستان 16- سرو سهی 17- نوشین باده 18- رامش جان 19- نازِ نوروز یا سازِ نوروز 20 – مُشکویه 21- مهرگانی 22- مروای نیک 23- شبدیز 24- شب فرخ 25- فرخ روز 26- غنچه ی کبک دری 27- نخجیرگان 28- کینِ سیاوش 29- کینِ ایرج 30- باغِ شیرین
چو نو کردی نوای مهرگانی /ببُردی هوش خلق از مهربانی
« نظامی » هم چنین گذشته از سی لحن باربد برای هر روز از سال نیز نغمه هایی ساخته بود. به گفته ی نظامی و مسعود سعد ، باربد برای جشن نوروز نیز نغمه ساخته است.