نقش رسانه ها در افکار عمومی
مقدمه
افکار عمومی ، یکی از حیاتی ترین و پایدارترین مفاهیم در علوم اجتماعی است که به طور گسترده در روان شناسی ، جامعه شناسی ، تاریخ ، علوم سیاسی و تحقیقات ارتباطی ، هم در موقعیت های آکادمیک و هم شرایط کاربردی ، مورد استفاده قرار می گیرد .
علی رغم اینکه مفهوم افکار عمومی در دنیای سیاسی و اجتماعی کنونی محوریت خاصی دارد اما این مفهوم در طول سالیان بسیار به خاطر ایده پردازیهای ضد و نقیض دست خوش مصائب و مشکلات بسیار شده است. منشاء مخالفتها در رابطه با عموم جامعه را میتوان درنظریات فلاسفه یونان قدیم ردیابی کرد: افلاطون عموم مردم جامعه را تحقیر میکرد و به قانون پادشاهان فیلسوف معتقد بود، درحالی که ارسطو خوشبین تربود، وی به قدرت جامعه و خرد جمعی معتقد بود. این تفاوت در دیدگاهها در تفکرات اروپایی قرون شانزدهم و هفدهم نمایان شدند. به عنوان مثال، ماکیاولی به رهبران هشدارداد که در مورد مردم جامعه هشیار باشند، اما روسو خاطرنشان کرد که اراده و خواست مردم جامعه فنا ناپذیر بوده و اظهار داشت که مسئولین باید بر روی رفاه جامعه تمرکز کرده و از آن حمایت کنند. دیدگاههای معاصر دررابطه با افکار عموم افراد جامعه بر روی این فرضیه پایه ریزی شدهاند که یک حکومت باید سیاستهایی را تصویب کند که انعکاسی از اراده آن ملت باشند. علی رغم این توافق کلی، میزانی که رهبران به نیازها و علایق پیروانشان پاسخ مثبت میدهند در فضاها، زمانها، و بافت جوامع مختلف متفاوت است. با این وجود افکار مردم یک جامعه از مجراهای دیگربه غیر ازجمع آوری آرا عمومی قابل بیان است.
با توجه به تعاریف ارائه شده، شهروندان میتوانند عقاید خود را در گفتگوهای سیاسی با دوستان، خانواده، و همسایگان بیان کنند؛ آنها میتوانند مستقیما با رسانه ها و یا با نمایندگانشان تماس گرفته؛ میتوانند رای دهند، مبارزات انتخاباتی انجام دهند، کمکهای مالی خود را به کاندیداهای منتخب شان ارائه دهند، دادخواست امضاء کنند، و همراه با دیگران مخالفت خود را ابراز کنند. مطمئنا، پیشرفت هایی که در زمینه فناوری صورت گرفته این امکان را فراهم آورده اند که امکانات و فرصتهای متعددی برای ابراز دیدگاهها و بررسی دیدگاهها برای افراد جامعه در زمانهای مختلف فراهم شود. در سالهای اخیر قلمروی عمومی، که پیش از این به وسیله مرزهای جغرافیایی محدود شده بود، قابل نفوذتر شده است. بنابراین، عجیب نیست پیشرفتهایی که در زمینه فن آوری اطلاعات صورت گرفته تعریف واژه های افراد جامعه و بیان افکار را دستخوش تغییراتی کرده است. مطالعه افکار عموی افراد جامعه ماهیتی میان رشتهای دارد. محققان تعدادی از رشته ها به طور جمعی در مورد این مسائل که افکار عمومی در مورد یک موضوع چیست، چه بخشهایی از جامعه چنین عقایدی دارند، چطور این عقاید شکل میگیرند، چگونه این عقاید میتوانند ایجاد تغییر را تحت تاثیر قرار دهند به کاوش میپردازند. به عنوان مثال، جامعه شناسان تمایل دارند درمورد این موضوع که چگونه جنبشهای اجتماعی و تلاشهایی که به منظور فعال کردن افراد جامعه صورت میگیرد میتوانند تاثیر گذار باشند وچگونه هویت گروه میتواند ادراکات را تحت تاثیر قراردهد، به بررسی بپردازند. درحالی که روانشناسان وقت بیشتری را به مطالعه اینکه چگونه اطلاعات فرآوری شده و چه کششهای اغواگری تاثیر بیشتری دارند اختصاص میدهند. به همین منوال، مطالعه افکار عمومی به وسیله عالمان علوم سیاسی میتواند شامل نظرسنجی درمورد آرای عمومی و یا گونه های دیگر رفتار سیاسی باشد ویا به بررسی اثر عوامل مختلف بر روی شکل گیری سیاست و خط مشی های اتخاذ شده بپردازد.
با وام گرفتن از تعدادی رشته های علمی، عالمان رشته روابط سیاسی، افکار عمومی را از جایگاه بالاتری مورد بررسی قرار میدهند. برخی افکار عمومی را به عنوان یک محصول (اینکه چند نفراحساس خاصی نسبت به یک موضوع ارائه شده دارند) در نظر میگیرند، در حالی که دیگران بر روی پدیده های مرتبط با فرایند سیاسی تاکید میکنند (به عنوان مثال اینکه چطور افکار شکل میگیرند). بعضی محققان به موضوعات کلان (به عنوان مثال اینکه چگونه حس اعتماد بین حکومت و افراد جامعه در کشورهای مختلف متفاوت است) میپردازند، و بقیه به موضوعات خرد، ازقبیل اینکه چگونه شهروندان اطلاعات سیاسی را به دست آورده و آنها را به کارمیبرند میپردازند. مقدار زیادی از مطالعات انجام شده در زمینه ارتباط سیاسی به مطالعه پیامها اعم از ساختار، محتوا و نتایج شان میپردازند. به عبارت دیگر، اینکه کدام عوامل ایدئولوژیکی ونهادی در این مسئله دخیل هستند که آیا یک موضوع پوشش خبری داده شود یا خیر و یا اینکه چگونه گزارش خبری منتقل میشود؟ اثرات پوشش رسانه ای و یا بحث و گفتگوی افراد درمورد یک موضوع بر روی یک فرد یا گروه چیست؟ و آیا دیدگاهها، تفکرات، و یا رفتارها به وسیله این پیام ها شکل میگیرند، آیا اینها در یک مکالمه، خبر، برنامهای با محتوای سرگرمی، تبلیغات و یا مناظرات سیاسی ظاهرمی شوند؟ بنا به نظر تئوری پردازان ارتباطات، رسانه ها نه فقط اثر تعیین کنندگی (توانایی القای اهمیت یک موضوع به مخاطبین) دارند، بلکه اثرات یک گزارش خبری را طرح ریزی کرده و همچنین این ظرفیت را دارند که دیدگاهها و ادراکات افراد جامعه را با شیوه ای که برای ارائه گزارش خبری اتخاذ میکنند به طرز قابل توجهی تحت تاثیر قرار دهند.
تاکنون مفاهیم معدودی توجه خود را معطوف به مسایل اجتماعی ، علایق علمی و یا بحث های روشنفکری کرده اند و به طور حتم موارد بسیار محدودی از آنها دارای ریشه هایی هستند که عمیقاً از تفکر غربی مایه گرفته باشند . ایده های مربوط به افکار عمومی را می توان در فلسفه قرن هیجدهم ، ادبیات انسانی و حتی آثار افلاطون و ارسطو مشاهده نمود. نوشته های مربوط به این بحث نیز در کل چشم اندازهای تحقیقات اجتماعی ، از بحث های نظریه پردازان دموکراتیک تاثیرگذار و منتقدان اجتماعی تا آثار قابل توجه جامعه شناسی ، فلسفه اجتماعی و مطالعات تجربی تاثیرگذار آثار ارتباط جمعی یافت می شود .
مفهوم افکار عمومی ، با وجود رواجی که دارد ، همچنان مجادله آمیز مانده است . از هنگام پیدایش تکنیک های بررسی و کاربرد آنها در مورد افکار عمومی در اوایل قرن بیستم ، تحلیل گران به تناوب مجبور شده اند که عقاید نظری و مفهومی قدیم را در پرتو تلاش های تحقیقات تجربی انطباق و گسترش دهند . محققان در جریان این کار ، اغلب اوقات ، از نظر رویکردهای مفهومی و حتی دیدگاه های تعاریفی که از افکار عمومی داشته اند ، تقسیم شده اند . چایلدز (Childs) در سال 1939 این پرسش را مطرح ساخت که آیا این امر ، مجموعه ساده نظرات فردی است و یا نتیجه و محصول در حال تکوین بحث های موجود در سطح جمعی که نمی توان آن را به سطح افراد تقلیل داد می توان گفنت که کی (Key) در سال 1961 ، احتمالاً بهترین توصیف را در مورد مشکل تعریف افکار عمومی ، بعنوان موضوع مطالعات تجربی ، ارایه داده است . او اشاره می کند که دقت در مورد افکار عمومی و فلسفه ، بی شباهت به رسیدن به درکی از روح مقدس (Holy Chost) نیست .
بررسی های تحقیقاتی در مورد افکار عمومی ، به طور گسترده و مداوم در حال رشد است و در بحث های نظری پیچیده شده است . حتی برای محققان فعال در این زمینه نیز وظیفه دسته بندی نوشته های مربوط به افکار عمومی می تواند به اندازه کافی دلهره آور باشد .
نقش رسانه در افکار و فرهنگ ها
رسانه ها با تحولاتی که در جنبه های مختلف از بعد فن آوری تجهیزاتی و حجم و روش داشته اند به عنوان حاملان و منتقل کنندگان پیام می توانند در ساخت فرهنگ عمومی باورها و افکار عمومی موثر باشند. آنها بدون در نظر گرفتن مرزهای جغرافیایی عقیدتی و فرهنگی امکان حضور را در همه نقاط جغرافیایی پیدا کرده اند. این بحث مورد قبول و پذیرش همه دست اندرکاران امر فرهنگ است . اما اینکه در فضا و شرایطی که ما در آن هستیم چگونه از این امر می توانیم در جهت فرهنگ عمومی مورد قبول و منطبق با اهداف و سیاست های تعیین شده یک حکومت با جهان بینی و ایدئولوژی خاص موثر واقع شیوم و از آن بتوانیم بهره برداری خوبی داشته باشیم موضوعی است که مقاله حاضر به آن می پردازد. یعنی به صورت خاص بحث صدا و سیما و نحوه عمل آن در فرهنگ عمومی را مورد بررسی قرار می دهد. تلقی ما این است که فرهنگ عمومی یک پدیده پویا است و سکون در آن معنا ندارد و هر روز با اخترعات اکتشافات نظریه پردازی و رفتارهایی که دردنیا در ابعاد مختلف شکل می گیرد فرهنگ عمومی پذیرای این رفتارها و پذیرای این تحولات و دگرگونی ها هست .
بنابراین کسانی که اثر و تأثیرگذاری بالاتری در این فرهنگ داشته باشند می توانند در شکل دهی فرهنگ عمومی موفق تر باشند. اثر در فرهنگ عمومی با استفاده از ابزارهایی است که آن ابزارها امکان این تأثیرگذاری را معین می کند> مطبوعات به عنوان یکی از ابزارها و صدا و سیما به عنوان یک ابزار دیگر در این راستا مطرح است . و چون نفوذ حضور> نحوه بیان و شکل انتقال پیام در رسانه صدا و سیما به طرز ویژه ای است که مخاطب را می تواند با انواع و اقسام شگردها و روش هایی که در آن هست به خود جلب کند این رسانه می تواند در نحوه تغییر دگرگونی در فرهنگ عمومی پرنفوذترین و موثرترین عامل باشد . ما الان در شرایطی واقع شده ایم که فرهنگ عمومی بدون در نظر گرفتن مرزهای جغرافیایی و عقیدتی دستخوش تغییر و دگرگونی است یعنی عرصه فرهنگ عمومی امروز یک عرصه کاملاً رقابتی است و کسانی می توانند در عرصه های رقابت حضور پیدا کنند که بتوانند از قانون مندی های عرصه رقابت استفاده کنند و آن قانون مندی های را خوب بشناسند و منطبق با عملکرد آن قانونمندی ها حرکت کنند. این عرصه در تمام امور سیاسی اقصادی و حتی در امور روزمره و جاری صادق است. در شناخت این عرصه آنچه اثر را بیشتر می کند این است که از طرفی پیام نگرش و ارزشی به گونه ای به عنوان فرهنگ و آن هم فرهنگ عمومی به مخاطبین ارایه شود که منطبق با نیازهای عموم جامعه باشد . یعنی جامعه نسبت به آن پیام فرهنگ و ارزش احساس نیاز بکند. از طرفی وقتی می توانیم موفق باشیم که بتوانیم آن پیام ارزش را به نحوه مطمئن و به نحوی که در مخاطب اثر بگذارد منتقل بکنیم . برای این که همه این امور به نحو احسن شکل بگیرد می بایست در عرصه ملی و در عرصه رقابتی فرهنگ عمومی دارای اهداف معین و مشخص بوده و منطبق با آن اهداف که اهداف کلان نظام است پیام را انتخاب و به نحو احسن منتقل شود. در رسانه منطبق با این امر یعنی با توجه به وابستگی رسانه با کلیت نظام و به عنوان ابزاری در جهت محقق کردن اهداف نظام تعیین هدف می شود.
افکار عمومی در جامعه های دیروز و امروز
در زمان های گذشته و حتی نه چندان دور که هنوز رسانه های گروهی یکی پس از دیگری پا به عرصه وجود نگذاشته بودند ، افکار مردم چنانچه حول محوری دور می زد و به وحدت می گرایید ، به وسیله دهان و گوش دامنه می گرفت و ماه ها طول می کشید تا خبر واقعه ای گسترش پیدا کند و در نتیجه خود به خود از اثر می افتاد و به جای آنکه مانند گلوله برفی در مسیر خود حجم بیابد ، آب می شد . به این دلیل که افکار عمومی جز در محیط های بسته مانند روستا و بازار و محله و طبقه – که در آنها ارتباط سریعاً برقرار می شد – تجسم نمی یافت . به عبارت دیگر افکار عمومی سفر نمی کرد زیرا در طول سفر تضعیف می شد و قدرت عمل خود را از دست می داد و از پای در می آمد. وانگهی افراد می بایست از خانه های خود خارج می شدند و با دوستان و آشنایان در محله و قهوه خانه و سرگذر تماس حاصل می کردند تا در جریان وقایع چند روز قبل که خبر آن تازه به محل آنها رسیده بود ، قرار بگیرند .
امروز دیگر خبر از طریق رسانه های خبری به خانه ها راه یافته و در یک لحظه می تواند در اختیار همه مردم شهر بلکه کشور و جهان گذاشته شود ، زمان و مکان را تسخیر کند و مرزهای اجتماعی و سیاسی و ملی را در نوردد . گویی افکار عمومی سرنوشت خود را به دست رسانه ها سپرده است . از این پس این رسانه ها هستند که نقش منعکس کننده ، تقویت کننده و حتی خاموش کننده افکار و اخبار را به دست دارند .
به این ترتیب ، با گسترش رسانه های خبری ، پدیده های روانی – اجتماعی مربوط به افکار عمومی نیز هر روز گسترش و اهمیت بیشتری می یابد و توجه پژوشهگران بیشتری را به خود جلب می کند.
ریشه مفهوم افکار عمومی
در اطراف مفهوم افکار عمومی هاله ای از ابهام وجود دارد.در واقع هیچ تعریف علمی از این عبارت پذیرفته نشده است. با این همه،بر سر یک نکته توافق همگانی وجود دارد و آن این که افکار عمومی یک پدیده جمعی است.
تاریخ افکار عمومی بسیار قدیمی است. در گذشته ، تحلیل آن اساسا به همت فلاسفه و مورخان و اخیرا جامعه شناسان و سیاست شناسان صورت گرفته است.
فراهم سازی افکار عمومی
افکار عمومی در قرن هجدهم به وجود آمد. اما خود پدیده بسیار زودتر از این تاریخ به ثبت رسیده بود. رومی ها وآتنی ها قبل از این این عبارت را یه کار می برده اند.
هنگامی که سیسرون، سیاست مدار رومی که به سال 51 قبل از میلاد مسیح در سیسیل اقامت داشت، از دوست خود خواست که وی را در جریان آنچه در شهر می گذرد،قرار دهد.او هم گفت : من شما در جریان آنچه در ریشه آن ، نظر کلی مردم درآن باره و افق تحول آینده آن قرار خواهد داد.
هم چنین در قرون وسطی در میان گروه های روشنفکری ومذهبی و اعضای نخبگان سیاسی پدیده افکار عمومی دیده می شود.
در ایتالیای جدید نیز چهره شاخص سیاسی مانند ماکیاولی به شهریار توصیه می کند که افکار عمومی را دست کم نگیرد.
در قرن شانزدهم لوتر زبان لاتین کلاسیک را که مورد استفاده نخبگان با فرهنگ بود رها کرد وبا توده های آلمانی باب سخن گشود.
در قرن هفدهم برای ایجاد افکار در مردم و تاثیر گذاری بر آنها در طول جنگ های سی ساله صورت می گرفت. در این دوران اعلامیه های مصور توزیع می شد.
هابز در فلسفه اجتماعی اندیشه افکار عمومی را رواج داد. پاسکال معتقد بود که نظر سلطان عالم است. ویلیام تمپل نظر رامانع در راه اقتدار سیاسی می دانست و نوشت: نظر پایه واساس هر حکومتی را تشکیل می دهد.
عرصه های گفتمان عمومی
در جامعه های غربی که گاهی جامعه های تله ماتیک خوانده می شوند ، اطلاع و آگاهی عمومن به وسیله رسانه ها صورت می گیرد.
افراد خودشان رسانه ها را به عنوان منابع اطلاعات انتخاب می کنند و به ان اعتماد می کنند.
سه نوع گفتمان در این عرصه قابل بحث است:
1- گفتمان متخصصان یا گفتمان مشروع
2- گفتمان شفاهی
3- گفتمان هشدار یا گفتمان رسانه ها
مهم ترین و تعیین کننده ترین نقش در ساختار بندی افکار عمومی نقش گفتمان رسانه ای است. آنها نقش تعیین کننده ای در حیات اجتماعی جامعه ایفا می نمایند.
بینش سیاسی عمومی جامعه
هدف دیگر این است که بینش سیاسی عمومی جامعه که هر روز در معرض قضاوت های سیاسی و انتخاب های مختلف است تعمیق و گسترش یابد . این انتخاب ها و قضاوت ها در حالی صورت می گیرد که با حجم انبوه اطلاع رسانی چه در داخل با گسترش فضای باز سیاسی و چه در خارج با گسترش رادیوها تلویزیون ها و رایانه در ارتباطا ت اینترنتی روبرو است . صدا و سیما به عنوان یکی از اهداف مهم خود باید بتواند طوری بینش سیاسی جامعه را تعمیق ببخشد که نهایتاً تمام افراد جامعه بتوانند به مرحله قضاوت تشخیص و انتخاب برسند . این به عوان یکی دیگر از اهدافی است که رسانه در جهت محقق ساختن آن تلاش می کند.
چرا رسانه چنین نقش مهمی دارند؟
1- کاتز معتقد است هر اندیشه ای در باب ماهیت نقش افکار عمومی مستلزم تحلیل ر
سانه هاست.
2- رسانه ها صحنه اصلی مصاف بر سراسر امور عمومی را فراهم می آورند.
3- مردم به رسانه ها اعتماد دارند وهر چه رسانه بگوید باور دارند که واقعی است.
4- هنوز عمل مطبوعات را به هنگام قضیه واتر گیت به یاد داریم.
5- رسانه ها در دوران بحران اهمیت ویژه ای برای مردم دارند.
اعتبار رسا نه ها
رسانه ها منبع اصلی اطلاعات مردم است.اما چگونه می توان دانست که اطلاعات
رسانه ها صحیح است یا غلط؟
وا نگهی درستی اخبار با دو ملاک دیگر هم رابطه دارد:
1- اعتبار خبر
2- اطمینان به آنها
برای میزان اطمینان مردم در دریافت اطلاعات از رسانه دو پژوهشگر در شهر لس آنجلس برای نحوه دریافت اطلاع از زلزله از مردم سوال کردند که منبع اصلی اطلاعات شما در مورد زلزله چه بود؟
· تلویزیون 55 درصد
· روزنامه ها 19 درصد
· رادیو12 درصد
· اشخاص 9 درصد
· مجلات 2 درصد .
· سایر منابع یک و نیم درصد.
· ارتباط جمعی و افکار عمومی
رابطه بین رسانه های همگانی و افکار عمومی مدت های مدیدی است که کنجکاوی پژوهشگران را بر انگیخته است.
امروز هیچ کس انکار نمی کند که رسانه ها در شکل گیری افکار عمومی دخالت دارند با وجود این از نظر تجربی بسیار مشکل خواهد بود نشان دهیم سهم آنها در این شکل گیری نسبت به سایر مکانیسم ها چه قدر است.
سه مرحله تحلیل در نقش رسانه ها بر افکار عمومی
1- دوره قدرت مسلم رسانه ها (1920 تا 1943) :
دوره نخستین که به قدرت مسلم رسانه ها اختصاص داشت . در این دوره مطالعات مربوط به تبلیغات سیاسی بین دو جنگ بر پایه فکر قدرت رسانه ها در دستکاری نظر جمعی انجام گرفت . این مطالعات با کاوش های دفتر پژوهش های کاربردی لازارسفلد در طیف های وسیع انسانی خاتمه پذیرفتند.
2- دوره حداقل اثر رسانه ها ( از سال 1944 تا چاپ PEOPLES CHOISE ) :
دوره دوم با اثر حداقل که توسط لازارسفلد و همکارانش پیشنهاد شده بود ، مشخص گردید . در این دوره اثر کلاسیک The People Is Choice در تاثیر رسانه ها در طول انتخابات ریاست جمهوری تردید کرد و نتیجه گرفت که رسانه ها آن قدرها هم که قبلاً تصور می شد تاثیر گذار نیستند . البته صحبت بر سر رادیو و مطبوعات بود ؛ چون هنوز تلویزیون وجود نداشت . دیگر اینکه انتخاب کنندگان تحت تاثیر رسانه ها خیلی کم نظر خود را تغییر می دهند و نظریه اثرات محدود ، که در صحنه سیاست و حتی ، به طور کلی در همه علوم انسانی ، موفقیت چشمگیر کسب کرد ، از همین جا شکل گرفت .
3- پیدایش تلویزیون (دوره پیچیدگی اثرات اندیشه متمرکز بر قدرت تلویزیون 1960 تا1995)
سرانجام ، پیدایش تلویزیون بود که رفته رفته بذر تردید را در پژوهشگران کاشت . از ابتدای سال 1960 تاثیر تلویزیون از ظر پخش افکار و توان تاثیر گذاری این رسان بر اشخاص مورد تردید قرار گرفت . پژوهشگران با مطالعات تجربی خود قبل از هر چیز سعی کردند اثرات این راسنه را بر افراد و بر جامعه شناسائی کنند ، سپس رفته رفته ، با مسئوله ژردازی های گسترده تر به تحلیل کارکرد سیاسی تلویزیون در جامعه دست زدند و سرانجام به مطالعه درباره کنش و واکنش بین تلویزون و جامعه پرداختند .
فرضیه داشتن حداقل تاثیر با تردید روبرو شد ، سپس تدریجاً با نقطه نظرات محتاطانه تری به کلی از اعتبار ساقط شد . در حالی که قبلاً سعی می شد ظرفیت اقناعی رسانه ها بررسی شود ، شیوه های تازه پژوهشی به طرف برخورد پیچیده تر سمت و سو گرفت . پژوهشگران هم خود را به تحلیل اثرات در دراز مدت معطوف داشتند ، مثلاً در پی ان برآمدند که بدانند چگونه رسانه ها نفوذ خود را بر آگاهی افراد و به طور کلی بر افکار عمومی اعمال می کنند .
بازی دو سویه رسانه ها
پرایس و رابرتز عقیده دارند که رسانه های همگانی ، با قرار گرفتن میان کنشگران سیاسی و مردم ، دو کار اساسی را در فرآیند افکار عمومی انجام می دهند . نخست آنکه نقش گزارشی خود را بازی می کنند. معنای این عبارت همانا تصاویر ذهنی رخدادها و کنش های سیاسی است که رسانه ها با منعکس کردن پاسخ های مردم به برخی پرسش ها ، نقش نظر سنجی را به خود اختصاص می دهند ، یعنی این امکان را فراهم می آورند که همه در جریان فضای دهنی مردم قرار بگیرند .
صحنه رسانه ها
رسانه ها نقش های متعددی را در حیات اجتماعی به عهده دارند. این فکر که محتوای برنامه های رسانه های می تواند نظرات افراد را تغییر دهد ، فکر تازه ای نیست.
مفهوم setting agenda (برجسته سازی ، اولویت بخشیدن ، اولویتگذاری – اهمیت دادن و یا اولویت بخشیدن به بعضی از موضوعات و مسایل توسط وسایل ارتباط جمعی را برجسته سازی می گویند . شاید خبری فاقد ارزش مهمی برای جامعه باشد ، ولی برای طیفی از سیاستمداران و نخبگان ارزشمند باشد . بر این اساس وسایل ارتباط جمعی برای اینگونه اخبار اهمیت و اولویت خاصی قایل می شوند و مداوم به آن می پردازند .)
برای نخستین بار در کارهای روزنامه نگاری سیاسی ، واتر لیپمن ، مطرح شد. او در کتاب خود با عنوان Public Opinion ( افکار عمومی)از توان رسانه ها در بنای واقعیت سخن می گفت.
بعدها لازارسفلد و مرتن ، در طول سال های 1950 ، متوجه شدند که رسانه ها قادرند ، توجه مردم را بنه فقط به سوی قهرمانان یا قهرمانی های ویژه جلب کنند ، بلکه هم چنین می توانند با بزرگ نمایی بعضی از امور مردمی و حرکات اجتماعی ، توجه عموم را به جانب آنها معطوف دارند . نظر اشخاص در مورد موضوع مورد توجه آنها ، ممکن است تغییر نکند ، اما واقعه به دلیل دخالت رسانه ها در نظر مردم مهم جلوه خواهد کرد .
نظام سیاسی ، هر چند بر افکار عمومی تکیه دارد ، ولی نه از قواعد تصمیم گیری بلکه از قواعد جلب توجه عمومی پیروی می کند.
مردم درباره موضوعی نسبتا عام و مورد علاقه به بحث و جدل پرداخته و سرانجام به نقطه داوری میرسند. این مطلب در صورتی عاری از اشکال است که عموم مردم بتوانند با دسترسی راحت به مدارک مستند، در مورد حقیقت داشتن خبر به قضاوت بپردازند. مسوولیت رسانهها در قبال شایعه: وظیفه اصلی رسانهها در برابر افکار عمومی، راهنمایی و هدایت افکار به سوی حقیقت و در مقابله با شایعه، آفتزدایی خبری و جلوگیری از سمپاشی خبری میباشد. به مفهوم روشنتر مسوولیت اجتماعی یک رسانه، آن را موظف میکند که با آگاهی و اطلاع از نتایج مخرب این حرکت، حداکثر توان خود را در مبارزه با شایعه به کار گیرد، چرا که گفتیم هدف اصلی رسانه، انتشار به موقع و مداوم اخبار صحیح و مورد تایید مقامات رسمی یا دولتی به منظور بیرنگ کردن شایعه مشخص است. رسانه با تشخیص تفاوتها میتواند اهداف و شیوههای انتشار شایعه را دریافته و با بررسی بیشتر به مقابله با آن بپردازد. اما آنچه که مسوولیت اجتماعی رسانه را در مقابله با شایعه حساستر نشان میدهد، این است که حس مسوولیتپذیری در یک رسانه تا چه میزانی برانگیخته شده باشد. به این معنا که رسانه حس کند در برابر هر واقعه و انعکاس صادقانه آن نسبت به افکار عمومی، مسوول میباشد. پیشرفت روزافزون کمی و کیفی رسانهها، تعهدات اخلاقی و اجتماعی (صنفی) را برای دو طرف معادله وسایل ارتباط جمعی، یعنی مطبوعات و مخاطبان به دنبال داشته است. یک رسانه باید با تسلط بر ویژگیهای تمام اقشار فکری جامعه (که هر کدام دارای زیرمجموعه و از نظر میزان تاثیرپذیری دارای شدت و ضعف هستند)، به نحوی به ارائه اخبار بپردازد که جریان فکری خاصی را القا نکند. ضرورت بررسی مسوولیت اجتماعی رسانهها در مقابله با شایعه هنگامی برجسته و ممتاز میشود که جامعه با موضوع خاص و فوقالعاده مهمی روبهرو باشد. در این وضعیت، اخبار حوادث داخلی که از سوی رسانههای بیگانه به سمت یک جامعه یا کشور خاص ارسال میشوند، دارای سمت و سو و هدف بهخصوصی است، لذا در گزینش و پردازش اخبار دریافتی، باید هشیاری و درایت کافی به خرج داد. البته سطح درک و شعور اجتماعی مخاطبان نیز در روند شکلگیری مسوولیت اجتماعی رسانه در مقابل شایعه بسیار مهم است، چراکه بالا بودن فهم اجتماعی مردم، فرایند بیان واقعیتها را برای رسانهها سادهتر میکند. متاسفانه برخی از جریانات هدفمند خبری توسط بنگاههای سخن پراکنی و با استفاده از شیوههای مختلف خبرسازی از جمله «به نقل از فلان خبرگزاری یا روزنامه» یا «به گفته منابع آگاه» یا «منبعی که نخواست نامش فاش شود»، همیشه به نحوی خود را از انگ و برچسب «شایعهسازی» یا دروغ پراکنی خلاص میکنند. در این شرایط، مسوولیت یک رسانه متعهد در برابر شایعه مشخص میگردد. مسوولیت اجتماعی رسانهها در جوامع مختلف به دلیل تفاوت «خط قرمز مطبوعات» با یکدیگر متفاوت است. با این حال در جوامع دموکراتیک سعی میشود با استفاده از قوانین صنفی، کیفیت مسوولیت اجتماعی و صنفی خبرنگاران در برابر شایعه تبیین گردد. اغلب دیده میشود که در این کشورها مسئله مقابله خبرنگاران با شایعه و شایعه پراکنی همچون اصول دموکراسی رعایت شده و جدی گرفته میشود و برای آن همچون امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور ارزش قائل هستند. ولی در کشورهای غیردموکراتیک و عمدتا نظامی و دیکتاتوری، اصل شایعه و شایعه پراکنی از اصول اساسی دوام و بقای اینگونه حکومتهاست و اگر گاهی روزنامهنگاران برحسب وجدان کاری و اخلاق حرفهای در صدد خنثیسازی و افشای اصل خبر باشند با مشکل روبهرو میشوند. باید به این مسئله توجه داشت که اگر رسانه متعهد نسبت به جریانهای فکری مخالف و موافق وضع موجود جامعه آگاه و هشیار نباشد، در انعکاس اخباری که هدفمند و مغرضانه به سوی او ارسال میشود، دچار قضاوت اشتباه شده و ناخواسته وسیلهای برای رسیدن شایعه سازان به اهداف شان میگردد.
منابع
1-کتاب نقش رسانه ها در افکار عمومی؛ پاتریشیا موی ،مترجم: پروین مشتاقی
2- روزنامه کارگزاران
3- نقش رسانه ها در فرهنگ ها، دکتر عبدالرضا رحمانی فضلی